5500 +

پیامک مناسبتی

آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

پیامک تبریک سالروز بازگشت آزادگان

78 ارسال ها
1 کاربران
0 Likes
759 نمایش‌
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

سال ها شهر هوای بی تو بودن را نفس کشید و امروز، در ناگهان آمدنت، اشک شوق است که جاری است از گونه دلتنگی شهر.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

بر می گردی تا دوباره بال هایت را بتکانی در هوای آزادی وطن.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

به خانه خوش آمدی!
قدم بر چشم عشق گذاشتی!
مسافر دیرسال شوق، به خانه ات خوش آمدی!
خانه را منور کرده است، برقی که در چشمانت می درخشد.
ستاره ها را به خانه بازگرداندی.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

عصر ۲۶ مردادماه ۱۳۶۹، ساعتی به یاد ماندنی و منظره ای فراموش ناشدنی بود.
چشم ها سخن می گفت، اما زبان ها ساکت و آرام بود.
دست ها بالاجبار گشوده می شد و یار و رفیق تنهایی ها و شریک لحظه های غم و اندوه را به آغوش می کشید.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

آمدند با همان صلابت همیشگی، همان طور که دیروز رفته بودند.
امروز که آمدند، بوی اسپند و دود، بوی عطر خاطرات، و بوی مهربانی و انتظار فضای دل ها را سرشار از شور و شعف کرد.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

آن روز عشق طلوع کرد، همان عشقی که هشت سال پیش بدرقه اش کردیم و اینک به استقبالش می رویم.
چشم های همگان اشک بار بود، نه به خاطر غم و اندوه، بلکه این بار از شوق وصال.
سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی گرامی باد


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

خوش آمدید، چشم هایی که در تولد پروانه ها بودید و دیدید آسمان را که میزبان چقدر پرواز بود!


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

هنوز خاطره رفتنت، در حافظه کوچه جریان دارد؛ همان روز که مادرم کاسه ای نور پاشید پشت سرت، کوله بارت پر بود از «توکل» و «یقین».
سالروز بازگشت آزادگان گرامی باد


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

شهر، آغوش می شود، شادمانی حضورت را.
روزگار، با هزار چشم، به تماشا می نشیند جاودانگی ات را.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

خوش آمدی به وطن که تا پای جان، برایش جانفشانی کردی!


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

درخشش خبر در چشم های روز.
خیابان ها صف کشیده اند برای پذیرایی مهمانانی آشنا از دیار غربت.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

بوسه بر خاک می زنی و بر سرت گل ها دست افشانی می کنند.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

چقدر ناتوانند پرنده ها برای رسیدن به بلندای شانه هایت.
مسافر دیار دوردست! آمدی و خورشید را دوباره به آسمان شهر برگرداندی.
مدت ها بود که جاده ها گوش خوابانده بودند عبور زمان را؛ برای شنیدن آهنگ قدم هایت.
کوله بار غربتت را پشت دروازه های شهر بگذار! اینجا همه با صدایت که در آن حزن هزار قناری عاشق گرفتار پنهان است، آشنایند.
تو را تمام شهر می شناسند.


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

شهر، پس از مدت ها کمر راست کرد.
پس از مدت ها دوری، دست های تو کوله بار انتظار را از شانه هایش برداشت.
شهر، چقدر بزرگ می شود برای حضور اساطیری ات!


   
پاسخنقل‌قول
Admin
عضو شده: 9 سال قبل
ارسال‌: 5731
شروع کننده موضوع  

حس غریبی بود؛ عشق خودنمایی می کرد.
اقاقیا به استقبال آمده و آفتابگردان صورت خود را به خورشید سپرده بود.
نسیم، مژده وصل می داد.
انتظار پایان یافت و بازگشت پرستوها، سخنی بود که هر پیر و جوانی ورد زبان خود کرده بود.


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 5 / 6